نمیدونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو
نمیدونم چرا قسمت می کنم روز های خوب زندگیمو
چرا اول قصه همه دوستم می دارن
وسط قصه می شه سر به سر من میذارن
تا می خواد قصه تموم شه . همه تنهام می ذارن
میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم
میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم
تا با یک نیش زبون .بترکه و خراب بشه
تا بیان جمش کنن
حباب دل سراب بشه .
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم
می تونم پشت دلها قایم بشم .کمین کنم
ولی با این همه حرفها باز منم مثل اونام
یه دروغ گو می شم همیشه ورد زبونام
یه نفر پیدا بشه به من بگه چکار کنم
با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .؟؟؟؟؟؟
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﺲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪ ﺑ ﺣﻤﺖ ﻧﺴﺖ . ﺎ ﻣﺸﻪ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪـــــــــــــﺖ ﺎ ﻣﺸﻪ ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪـــــــــــــﺖ
این دو متنه کوتاه ارزشه خوندن داره
"""---"""
عشق انسان را داغ میکند و دوست داشتن انسان را پخته میکند! هرداغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگرخام نمیشود!
سلام!
حال همهٔ ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِگاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهٔ باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیدهام خانهئی خریدهام
بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار. هی بخند!
بیپرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچهٔ ما میگذرد
باد بوی نامهای کسان من میدهد
یادت میآید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ریرا جان
نامهام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بیحرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت مینویسم
حال همهٔ ما خوب است
اما تو باور نکن!
بعضی چیزها را " باید " بنویسم
نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "
برای اینکه " خفه نشم "
همین !!
نقطه جوش همان نقطه ایست که
همه چیز کم کم بخار میشود؛
محو میشود؛
کمرنگ میشود؛
آدم ها را به "نقطه جوش" نرسانید.
گاهی دلــت نــمیخواهــد
دیــروز را به یاد بــیاوری
انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری . . .!!!
و حال هــم که
گاهی فــقــط دلــت میخواهــد
زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری
وگوشــه ای از گوشــه تــرین گوشه ای که می شــناسی
بـنـشینی و فـقـط نــگاه کـنی . . .!!!
گاهی دلگــیری
شایــد از خودت !!!
با سلام خدمت دوستان گلم .
خیلی از دوستان دنبال آدرس تندیس چت هستند ! باید عرض کنم خدمت شما دوستان گرامی که آدرس تندیس چت را انتقال دادیم روی چیک چت . بنابراین برای ورود به آدرس جدید روی لینک پایین کلیک بزنید
یاروی این آدرس کلیک کنید chatchic.ir
دلم تنگ است
وتنهایم و تنهایی به لب آورده جانم را
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا
تلنگر می زند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم به سویت پیش می آیم
چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خواب دیدارم و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم
دلم تنگ است
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
درباره این سایت